گفتار درماني به درمان افراد مبتلا به اختلالات گفتاري ميپردازد. اختلالات گفتار درماني، آن دسته از اشكالات يا نقص هايي هستند كه بر روي زبان، گفتار،صدا و آهنگ اثر ميگذارند لذا براي آشنايي با موضوعات فوق الذكر به طور مختصر آنها را شرح ميدهيم: 1) زبان: عبارت است از وسيلهاي كه باعث انتقال افكار و مفاهيم به ديگران ميشود مانند: صحبت كردن، نوشتن اشارات، پانتوميم و... 2) گفتار: قسمتي از زبان است كه در آن براي انتقال افكار و مفاهيم به ديگران از صداها، كلمات و تركيب و تركيب منظم و با قاعده آنها استفاده ميكنيم. 3) صدا: عبارت است از ارتعاش تارهاي صوتي، و وسيلهاي براي ارائه صداهاي لازم در گفتار (بدون استفاده از ارتعاش تارهاي صوتي حرف زدن انسان به نجوا تبديل ميشود) 4) آهنگ: عبارت است از رعايت فواصل زماني در اداي صداها يا كلمات كه كلمات انسان را آهنگ و نظم خاصي ميبخشد. گفتار درماني با توجه به مهارتهاي بالا، با يكي از موارد بسيار پيچيده وضروري انسان يعني ارتباط سر و كار دارد. علم گفتار درماني در آغاز به شناسايي گفتار و رشد طبيعي آن و سپس به بررسي اختلالات موجود در روند طبيعي اش ميپردازد و تلاش در جهت رفع موانع آن دارد. وظايف گفتار درمان اولين و مهمترين خصوصيت يك گفتار درمان، داشتن گفتاري كاملاً مناسب و خالي از عيب است. گفتاردرمان بايد شخصيت انعطافپذيري داشته باشد. زيرا مراجعين وي كودكان خردسال، نوجوانان، جوانان و نيز افراد سالمندي هستند كه به دلايل گوناگون دچار اختلال گفتاري هستند و قابليت لازم ديگر هنرمندي و خلاقيت است. گفتار درمان بايد قادر به كاربرد صحيح و هنرمندانه تكنيكها و شيوهها باشد. وظايف يك كارشناس گفتار درماني عبارت است از: ارزيابي، شناخت و تشخيص اختلال گفتاري، ارائه درمان مناسب و دادن مشاوره لازم به بيمار و همراهان وي، انجام تحقيق پيرامون موضوعهاي مربوط به اين رشته نيز از وظايف ديگر گفتار درمان است. انواع اختلالات گفتاري علتهاي متفاوتي ميتوانند در بروز هنجارهاي گفتار و زبان مؤثر باشند. در اينجا در حد ممكن سعي ميشود كه انواع مختلف مراجعين گفتار درماني با توضيح مختصر پيرامون هر يك ذكر شود. 1. تأخير رشد گفتار و زبان طي نمودنمراحل رشد در سنين خاصي انجام ميشود. هر گاه كودكي در سن به خصوصي به مراحل رشد مربوط نرسد، اين مسئله به عنوان تأخير رشد تعبير ميگردد. مراحل مختلف رشد زبان و گفتار ممكن است به دلايل مختلفي با تأخير مواجه گردد. مثلاً: كودكي كه در يك محيط ساكت بزرگ ميشود از تحريكات كلامي لازم براي الگو سازي و تقليد محروم است و رشد زبان در وي ممكن است به تأخير افتد. مثال ديگر، كودكان عقبمانده ذهني هستند. از علل ديگر وجود محيط دو زبانه است. بيماران مبتلا به تأخير رشد گفتار و زبان، بيشترين درصد مراجعين گفتار درماني را به خود اختصاص ميدهند. 2. زبان ـ پريشي هر گاه زبان در اثر ضايعه مغزي دستخوش آسيب گردد و در اين مورد مشكل گفتار زبان پريشي ناميده ميشود. ضايعه مغزي ممكن است قبل از تولد يا از بدو توليد ايجاد شود كه در اين صورت عارضه حاصله زبان پريشي دوران رشد ناميده ميشود. اما اگر ضايعه مغزي پس از دوران زبانآموزي ايجاد شود، آن را زبان پريشي اكتسابي ميناميم كه اين دو عارضه متفاوت بوده، روشهاي درماني جداگانهاي را ميطلبد. زيرا در نوع اول بايد با روشهاي برنامهريزي شده زبان را به شخص آموزش داد ولي در نوع دوم بايد بازآموزي الگوهاي زباني را داشته باشيم زبان پريشي ممكن است دركي، بياني و يا مختلط باشد. در نوع دركي يا حسي، بيمار با وجود آن كه گفتههاي ديگران را ميشنود، قادر به فهم محتواي گفتار آنان نيست. پس دستورات كلامي را غلط انجام ميهد و به خطاهاي گفتاري خود نيز وقوف ندارد. گفتارش روان، اما پر از خطاهاي زباني و خالي از محتواست. در اين نوع زبان پريشي مراكز زبان مغز آسيب ديدهاند. در نوع زبان پريشي بياني، بيمار قادر به توليد صداهاي گفتاري نيست و گفتارش عالي از رواني است. در واقع نميتواند حرف بزند هر چند كه گفتههاي ديگران را تا حدي ميفهمد و به خطاهاي خودش واقف است. در اين نوع زبان پريشي مراكز بياني توليد زبان در مغز آسيب ديدهاند. در اين نوع معمولاً به طور توأم فلج نيمه راست بدن نيز مشاهده ميشود. گاهي وسعت ضايعه بيشتر بوده به طوري كه هم مراكز دركي و هم مراكز بياني صدمه ميبينند كه در اين صورت زبان پريشي مختلط ناميده ميشود. 3. گرفتگي صدا گروهي از مراجعين گفتار درماني افرادي هستند كه صدايشان به دلايل مختلفي دستخوش آسيب شده است و طيف وسيعي را در بر ميگيرد. گروهي از اين بيماران آنهايي هستند كه به دليل استفاده نادرست در فشار آوردن بر تار صوتي و زياد حرف زدن، تارهاي صوتيشان ضخيم ميشود و يا زدگيهايي روي آن تشكيل ميگردد. در نتيجه صدايشان دچار گرفتگي ميشود. از جمله علل ديگر: عوامل رواني، فلج اعصاب حنجرهاي و... را ميتوان ذكر كرد. 4. لكنت از اختلالات شايع گفتاري است. هر گونه تكرار، كشش، مكث و گير در جريان گفتار كه سبب ميشود گفتار از ديد شنونده غيرطبيعي جلوه كند، لكنت ناميده ميشود. 5. كودكان مبتلا به فلج مغزي كودكاني هستند كه قبل از سه سال اول زندگي دچار ضايعه مغزي شده و فلج به صورتهاي مختلفي در بدن آنها ايجاد ميشود. كه گاه با فلج اندامهاي گفتاري همراه است. و معمولاً آبريزش دهان را نيز دارند. اغلب صداي بم داشته، حجم تنفسيشان كم است. 6. كودكان مبتلا به شكاف كام و لب گاهي در دوران جنيني، جوانههاي مربوط به لب يا سقف دهان از طرفين بهم نميرسد و بين آنها شكافي باقي ميماند. اين كودكان تحت عمل جراحي قرار گرفته، سپس گفتار درماني ميشوند. 7. اختلال توليدي (بد تلفظ كردن صداها) به نوعي اختلال گفتاري اطلاق ميشود كه در آن صداهاي گفتاري به صورت غلط و نادرست توليد ميشود كه ممكن است به خاطر عدم هماهنگي در عملكرد عضله زبان، ايجاد شوند و يا ناشي از كمشنوايي و ضعف حسهاي دهاني باشد. گفتار اين افراد اغلب نامفهوم است و امكان دارد صداهاي گفتاري را خراب تلفظ كنند، آنها را جانشين يكديگر ساخته يا اينكه حذف كنند و گاه صدايي اضافه توليد كنند. 8. اختلال در خواندن گروه ديگر از مراجعين گفتار درماني كودكاني هستند كه در يادگيري و خواندن و نوشتن با مشكل روبرو ميشوند. از آنجا كه زيربناي اين اختلال با روندهاي تشخيص شنيداري و ارتباط دادن شكل حروف با صداها مربوط است با روشهاي گفتار درماني بهبود مييابند. منبع از وکی پدیا
نظرات شما عزیزان: